چرا گرفته دلت، مثل آنکه تنهایی. چقدر هم تنها! خیال می کنم دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی دچار یعنی عاشق و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک، دچار آبی دریای بیکران باشد. چه فکر نازک غمناکی! نه، وصل ممکن نیست، همیشه فاصله ای هست. دچار باید بود. و عشق صدای فاصله هاست صدای فاصله هایی که غرق ابهامند همیشه عاشق تنهاست و دست عاشق در دست ترد ثانیه هاست. سهراب
نوشته شده در دوشنبه 90/4/20ساعت
10:57 عصر توسط نظرات ( ) | |
Design By : Pichak |